پنجشنبه , شهریور ۲۹ ۱۴۰۳
Breaking News

به قلم: زهرا رگان/به بهانه روز شهردار
عدم یکپارچگی وعدم ثبات مدیریتی در شهر ها سبب عدم کارایی مدیریت شهری و رضایتمندی شهروندان شده است

اختصاصی رایان خبر/ چند سالیست که ۲۵ اسفند، سالروز شهادت مهندس شهید باکری که مدتی بعنوان شهردار ارومیه خدمت میکردند در تقویم کشور ما بعنوان روز شهردار نام گرفته است.
این روز بهانه ای شد تا بطور اجمالی به برخی از چالش ها و مسایل مختلف پیش روی مدیریت شهری در ایران نگاهی داشته باشم.
امروزه در جهان، مدیریت شهری مسوولیت کنترل و نظارت فعالیت ها، تصمیم گیری ها، سازماندهی و برنامه ریزی در جهت رسیدن به اهداف مورد نظر در محدوده های شهری را عهده دار است.
چنان که می‌بینیم شهرداری در کشورهای توسعه یافته با مدیریت شهری مترادف است اما این مسأله در ایران چگونه است؟
در کشور ما اما شهرداری جزیی از مدیریت شهری است و هسته اصلی آن بشمار نمی رود.
مدیریت شهری در ایران برخلاف کشورهای توسعه یافته فاقد یکپارچگی سازمانی لازم است که این امر خود سبب شده تا عملکرد نامناسبی در فضاهای شهری مشاهده گردد و درنهایت عدم رضایت شهروندان را با خود به همراه داشته باشد.
در مقایسه وظایف شهرداری های ایران با برخی ازکشورهای جهان میتوان گفت وظایف شهرداری ها در چند دهه اخیر در سطح کشورهای توسعه یافته روندی فزاینده داشته است.
از سویی دیگر، دولت ها در کشورهای درحال توسعه به‌ویژه ایران، شهرداری ها را به انجام وظایف محدودتری سوق میدهند.
شاید بزرگترین دلیل آن هم این باشد که در ایران شهرداری ها درمحدوده قانونی خود از اختیارات کامل برخوردار نیستند و با دیگر سازمانهای شهری در انجام وظایف خود با ناهماهنگی هایی روبه رو میشوند.
همچنین شهرداری ها درزمینه بهره گیری از مشارکت شهروندان و ایجاد درآمد خصوصا درآمد پایدار نیز با معضلات جدی روبه رو هستند.
اما وظایف شهرداری ها در کشورهای توسعه یافته درزمینه های مختلف کالبدی، فرهنگی، اجتماعی و غیره روز به روز افزایش یافته و با اتکا به منابع درآمدی دولتی و بازوهای مشارکتی محلی و بخش خصوصی به انجام آن می پردازند.
در ایران شهرداری ها دارای وظایف و اختیارات محدودی هستند و ازلحاظ وابستگی به درآمدهای مالی به دولت با سایر کشورها بسیار متفاوترند.
در شهرهای ایران بخصوص در دهه های اخیر به دلیل جذب بیشتر اعتبارات دولتی شاهد رشد قارچ گونه شهرها هستیم که بعضاً فقط کمی بوده و فقط بر تعداد شهرهای ما اضافه شده است.
در حالیکه در اکثر این شهرهای بوجود آمده زیرساخت های لازم جهت شهر شدن وجود نداشته است و اگر نگاه عمیق تری داشته باشیم مشاهده خواهیم کرد بسیاری از شهرهای کوچک ما فقط یک روستای بزرگند با سازو کار شهری یا به اصطلاح یک روستا شهری بیش نیستند و فرهنگ، روش زندگی ، درآمد ها ، زیست بوم ، اقتصاد، و همه و همه نه تنها هیچ سنخیتی با فرهنگ شهر و شهر نشینی ندارد بلکه بعضا خود چالش ها و معضلات زیادی را بوجود آورده است.
بعنوان مثال ؛یکی از بزرگترین معضلات رشد زندگی شهرنشینی معضل پسماندشهری ست که امروز دامن اکثر شهرهای مارا گرفته است.
از طرفی عدم یکپارچگی و عدم ثبات مدیریت در شهرو شهرستان ها خود سبب عدم کارایی مدیریت شهری و در نهایت عدم رضایتمندی شهروندی شده است.
همچنان که میدانیم در یک شهر باید خدمات متنوعی اعم از خدمات رفاهی و معیشتی و خدمات فرهنگی و … ارائه گردد اما وقتی مدیر یک شهر به معنای واقعی مدیریت یک شهر را برعهده ندارد و فقط در حوزه شهرداری خود میتواند تصمیم گیری کند چطور می تواند بر تمامی امور حوزه شهری خود اعم از تامین آب و فاضلاب و برق و پسماند و … نظارت داشته باشد و خدمات دهی کند؟
وقتی هریک از این خدمات متولی خودشان را دارند و در بسیاری موارد حتی هیچگونه تعاملی با مدیر شهر وجود ندارد و به قول یکی از ضرب المثل های فارسی « وقتی آشپز دو تا باشد آش یا شور می‌شود یا بی نمک» چگونه میتوان شهری با توسعه متوازن و همگون را متصور شد؟
مسأله دیگر روند چگونگی انتخاب شهرداران است که طبق« بند ۱ ماده ۷۱ قانون وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی» انتخاب شهردار از وظایف و اختیارات اعضای شوراها می‌باشد و نکته قابل تامل در این مورد این است که متاسفانه نهاد شوراها با گذشت بیش از دو دهه از عمر خود علیرغم فلسفه وجودی خود که همانا مشارکت مردمی در امور شهرها بوده آنگونه که باید خوب عمل نکرده و کارنامه مورد قبولی خصوصا در زمینه انتخاب شهرداران توانمند و متخصص از خود بجا نگذاشته است که بعضاً با این روند انتخاب شهردار در سالهای اخیر شاهد وارد شدن ضربات بزرگی بر پیکر ه ی شهر و شهرداری ها بوده ایم.
خصوصا در دوره ششم شوراها به دلیل عدم تجربه مدیریتی برخی از شهرداران انتخابی و مورد وثوق شوراها که بعضاً مشکلاتی را بوجود آورده بود، سبب گردید تا دستگاههای نظارتی بالا دست نظارت بیشتری داشته باشند که البته این مسأله جای بسی خوشحالی ست که چنین نظارت سختگیر انه ای وجود دارد بر روند انتخاب شهرداران بمنظور انتخاب شهرداری توانمند و متخصص اما متاسفانه این پروسه غربالگری در برخی موارد و در بعضی از شهرها بعضا آنقدر طولانی شده که خود آسیب های جدیدتری با خود به همراه آورده است
بعنوان نمونه در استان گیلان در برخی از شهرهایی همچون لنگرود ، املش ، کلاچای ، اطاقور و… این پروسه تایید شهرداران انتخابی شوراها در برخی از شهرها آنقدر زیاد شد و آنقدر عدم تایید صلاحیت شهرداران انتخابی که حتی به چند مورد رسید که سال ۱۴۰۰ به پایان رسید و در این میان به دلیل عدم حضور شهردار و انسجام و یکپارچگی امور شهر و شهرداری و همچنین عدم وجود برنامه‌ ریزی شهری بلند مدت بسیاری ازپروژه های عمرانی مهم شهری نیمه کاره و جدید یا عملیاتی نشدند و یا با قوت به اجرا در نیامدند.
در اکثر موارد فقط شاهد انجام امور روتین و روزمره بوده ایم که توسط سرپرست های شهرداری‌های مذکور صورت می‌گرفته و عملا اقدام جدی و تاثیر گذار ی که سبب تحولات عمرانی و توسعه ای در اینگونه شهرها گردد، نشده است. این مسأله خود به شهرو شهروند و شهرداری آسیب جدی وارد نموده است و اینکه پاسخگوی این آسیب‌ها چه کسی یا چه کسانی هستند بر کسی روشن نیست؟
و حالا این مسأله قابل پرسش است که آیا شوراها باید در روند انتخاب شهرداران دقت نظر بیشتری داشته باشند؟ یا پروسه سختگیرانه تایید صلاحیت شهرداران انتخابی در دوره جدید سبب کندی این امر شده است؟

Check Also

چه زمانی روابط عمومی‌ها از کار خود دلسرد می‌شوند

؟ پس از باران/ به مناسبت روز ارتباطات و روابط عمومی، مدیر روابط عمومی سازمان …