سه شنبه / ۱۳ آذر / ۱۴۰۳
×
  • تیر ۲۴, ۱۴۰۳
  • فردوسی از نگاه شاهنامه پژوهان «بخش دوم»

    کاری از گروه پاسداشت زبان پارسی پایگاه خبری تحلیلی «پس از باران »
    به گوشش محمدابولیان نوروزی دبیر گروه

    اختصاصی/ رنج سی ساله پیر سخنور فردوسی نام آور پس سده ها زبانزد چهره های برجسته جهان می باشد، نویسندگان،شاهنامه پژوهان فراوانی ازخون دلی که فردوسی برای سرودن شاهنامه خورده است یاد کرده اند.

    ?رنج سی ساله پیر سخنور فردوسی نام آور پس سده ها زبانزد چهره های برجسته جهان می باشد، نویسندگان،شاهنامه پژوهان فراوانی از خون دلی که فردوسی برای سرودن شاهنامه خورده است یاد کرده اند.

    ?برتلس،خاورشناس روس در آیین هزاره فردوسی در سخنانی از بزرگی فردوسی و شاهنامه او چنین گفته است:تازمانیکه در جهان اندیشه ایرانی خواهد بود،نام پرآوازه این سراینده بزرگ هم که تمام درون سوزان دل خود را برای میهن خویش بکارگرفته بود، جاوید و مانا خواهدماند.فردوسی شاهنامه را با خون دل نوشت و به این قیمت،خریدار دلدادگی و بزرگ نگاه داشتن مردم ایران به خود شد.

    ?ارنست رنان،واژه شناس،فیلسوف و پیشینه نگار فرانسوی درنسک ها «پژوهش ها پیشینه ی و جهان گردی ها، گفته ها از نسک های ایران در ادبیات جهان»آورده است:«فردوسی آیینه تمام نمای ریشه و نژاد ایرانی است،به آوازه و پاکی ها ایمان دارد.ایران دوست است و پاک اندیشه می‌کند.خوبی هارا ازته دل دوست می دارد،و پیشرفت مدنیت را کار و اندیشه مردم می‌داند.این نام آور برای ما بیگانه نیست،ازخود ماست.
    فردوسی،حافظ و خیام سه نماینده برجسته این جهان شگفت‌انگیزی هستند که ادبیات ایران نام دارد.بودن آن بالاترین گواهی بودن و پایداری تیزبینی نژاد آریایی در اندوه ناکترین و تلخ‌ترین ماجراهای پیشینه ی آسیاست.»
    ?ادوارد بایلز کاول:در شاهنامه با شگفتی به جهانی از درونیات و اندیشه می‌نگریم.
    ادوارد بایلز کاول می گوید اوگوست امپراتور روم گفته است من شهر روم را با آجر به دست آوردم و با مرمر به برجای نهادم،فردوسی کشورش را در نداشتن ادبیات دید و در دربرابر شاهکاری که از خود بجای نهاد،که همه سرایندگان پس از او،تنها توانستند از او پی روی کنند.اما هیچ‌کدام نتوانستند بر وی برتری یابند.ابیات کتاب در هم آمیختگی و ساخت، به آستانه و درجه خوش‌آهنگ است و هرگز با خواب گذاری ناپسند وبی ارج و واژگان ناآشنا و بیگانه آمیخته نیست و واژگان تند در آن راه ندارد؛ از آغاز تا پایان مانند نوای یک رود روان و آرام،بسیار دلچسب و خوش‌آهنگ و با هماهنگی دل انگیزی هم خوانی دارد و هر یک از ابیات مانند نوای دلنواز ناپایداری آب به گوش شنوایی، شیرینی تازه‌ای می‌بخشد؛و گویی ما در کرانه‌ای ایستاده و با دید شگفتی به جهانی از دلبستگی و اندیشه و کارآمدی می‌نگریم که خود آن جهان برای همیشه ازمیان رفته و درزیر خاک خوابیده است،اما کاخ‌ها و قهرمانان آن مانند دریاچه شگفت انگیز در زیر به گونه ی ناشناخته می ماند.
    ادامه دارد…

    دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.