شنبه / ۵ آبان / ۱۴۰۳
×
شرق + روسیه
  • آبان ۴, ۱۴۰۳
  • دکتر شهریار نصرتی؛ نویسنده و پژوهشگر/زمانی روسیه به عنوان کانون و محور جبهه شرق در معادلات ژئواستراتژیک جهان محسوب می شد.

    زمانی روسیه به عنوان کانون و محور جبهه شرق در معادلات ژئواستراتژیک جهان محسوب می شد.

    بطوری که سایر قدرتهایی که هم اکنون به عنوان قدرتهای نوظهور شرق مطرح هستند تحت عنوان اقمار تلقی می شدند.
    اما با ظهور ژئواکونومی به عنوان فرمول بازی قدرت جغرافیایی در قرن بیست و یکم و نیز محدودتر شدن و شکننده تر شدن حلقه های امنیتی روسیه به دنبال گسترش ناتو در شرق و هم اکنون درگیری روسیه در یک جنگ فرسایشی، گویا قرار است آرام آرام روسیه نقش کمرنگ تری را نسبت به گذشته در متن ساختار ژئوپلیتیکی جبهه شرق ایفا کند.

    نیاز روسیه به توان موشکی جمهوری اسلامی ایران، دست نیاز دراز کردن به سوی مسلمانان چچن و یاری خواستن از آنان در جنگ اوکراین، و هم اکنون فرش قرمز پهن کردن برای شیخ نشین های حاشیه خلیج پارس گواه بارزی بر این فرضیه است که دیگر روسیه نمی تواند آن نقش سنتی کانونی را برای شرق ایفا کند.

    از طرفی پیدایش قدرتها و بلوک های اقتصادی نوظهور و مطرح شدن چین به عنوان آلترناتیو قدرت جهانی قرن بیست و یکم و نقش آفرینی آن در مناسبات جنوب غرب آسیا طی یک دهه اخیر و نیز شکل گیری اتحادیه های همکاری نوظهور همچون بریکس و گسترش و تقویت نقش همگرایی های منطقه ای در ایجاد نظام جهانی چند قطبی با حضور قدرتهای نوین در ساختار ژئوپلیتیکی نوین در کنار روسیه ولی نه با محوریت روسیه، چشم انداز نوینی از نظم ژئوپلیتیکی جهان آینده را ترسیم می نماید، البته ناگفته نماند که تحولات جهانی و منطقه ای سالهای اخیر گویای افول نقش ایالات متحده آمریکا نیز در تکوین نظم تک قطبی و تثبیت آن بوده است.

    بنابراین در جبهه غرب نیز ایالات متحده به تنهایی نمی تواند بازیگر تعیین کننده معادله باشد و از عهده آن برآید بلکه با توجه به افزایش نقش اتحادیه اروپا و نیز متحدان غربی در مناطق مختلف بویژه در مناسبات جنوب غرب آسیا اجزای جدیدی را می توان برای جبهه غرب در ایجاد معادله قدرت بر مبنای تفکر coengagement ( هم درگیری یا مشارکت دسته جمعی ) متصور شد. بدین معنی که می توان پس از مرحله گذار فعلی، در ساختار نظم ژئوپلیتیکی‌جهان آینده، ایالات متحده آمریکا + اتحادیه اروپا + متحدان منطقه ای آنها را در یک طرف معادله قدرت دید و در سوی دیگر نیز چین + بلوک ها و اتحادیه های همکاری + روسیه را در نظر گرفت.

    البته این امر تا حدود زیادی به سرنوشت جنگ اوکراین هم بستگی دارد‌. چرا که زمین بازی اوکراین در حال حاضر نقش صفحه شطرنج را برای قدرتهای درگیر و ذی نفع ایفا می کند.

    در واقع صحنه اوکراین محل درگیری دو دولت نیست بلکه میدان برخورد منافع قدرتهای بازیگر در صحنه جهانی و منطقه ای می باشد که هر کدام با ایفای نقش خود در این کارزار سعی در تعیین جایگاه خود در ساختار نظم آینده دارند. زیرا با توجه به ماهیت نظم چندقطبی احتمالی، نقش و جایگاه بازیگران منطقه ای در کنار بازیگران جهانی در قالب یک سیستم چند سطحی قابل تصور است. هرچند ممکن است مناسبات آینده جهان تحت تاثیر تحولات ژئوپلیتیکی پیش بینی نشده ای هم قرار گیرد اما در هر صورت با توجه به روند فعلی تحولات می توان شکل گیری ساختار مذکور را محتمل دانست.

    دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.