نگاهی به یک مستند ،روزی روزگاری ، فوتبال چاف
چاف ،برزیل کوچک ، عنوانی که در فیلم مستند « روزی روزگاری ، فوتبال چاف» داستانش از زبان پایه گذاران و پیشکسوتان روایت می شود.
پس از باران/ وقتی در یکی ازروزهای مسابقات رسمی لیگ فوتبال درزمستان سال 1402 وارد شهرچاف شدم تصور صحنه ایی که از پشت دیوار فنسی تا سکوها پراز تماشاگرانی باشد که تیمشان را تشویق می کنند نمی کردم .. عنوان مطلبم رو گزارش یک کنسرت انتخاب می کنم .. اما کنسرتی بنام فوتبال. با بازیکنان.. یک توپ گرد روی چمن سبز با جمعیت تماشاگر مشتاق فوتبال …
و فوتبال فرصتی ست برای هم محلی های یک روستا شهر… روستاشهری بنام چاف. درعمق خط ساحلی شمال . در شرق گیلان ..
اینجا فوتبال بهانه است برای هورا کشیدن ..جیغ زدن و لحظاتی هم برای نوشیدن .. اینجا شادی از نوع دیگری است…
اینجا بچه ها هم سهم دارن و فوتبال بهانه دیگری است برای تنقلات و بنظر می رسد تنقلات فوتبالی شیرینتر و لذت بخش تراست! برای این کودکان… عکسهای دو سال اخیر(1401-1402 و1403 ) از سکوی تماشاگران و پشت دیوار فنس) سندی معتبر برای لقب برزیل کوچک.
برای گل زدن هر کسی کاری بلد است حتی کودکی با درحال دمیدن شیپور بچه گانه ش
شیپورچی
و دو شیپورچی که بلدن چگونه و چطور و از چه راههایی این هواداران را که روی سکو ها نشسته اند ترغیب کنند تا هورا بکشند و تشویق کنند تماشاگران را و هیجان را به صدا تبدیل کنند، وقتی یکصدا فریاد می زنند : ما گل میخوایم یالا…
و آنقدر فریاد میکنند که بازیکنان روی زمین چمن نیز بشنوند!!..
و طبلچی که با کوبیدن بر طبل حجیمش، سکوی بتونی را به لرزه می اندازد و همنوای شیپورها می شود.
بنظر می آید داستان بیشتراز این حرفهاست… ورزشی مثل فوتبال چنان در رگ وپوست و استخوان ساکنین این روستا نفوذ کرده که به چاف می گفتند برزیل کوچک (مستند روزی روزگاری فوتبال چاف) … پس داستان واقعا جدی است .
روستایی که طی 60سال ، تماشاگرانی بی توقع از همه سنین را وارد جایگاه ورزشگاه می کند که در هوای سرد بهمن هم با تیم همراه شده تا بازیکنان تیم شان را تشویق کنند ، حتما در خود چیزی دارد.
مستند روزی روزگاری فوتبال چاف
بله داستان این همه شوق وشورو فریاد وهورا ، اینجاست… مستند، روزی روزگاری فوتبال چاف وقتی یکی از پایه گذاران فوتبال چاف می گوید : «ما در زمین خاکی و مزارع بازی می کردیم ..»
ما با برزیل فاصله بسیار داریم اما برزیل کوچک اینجاست این نشانی : شمال ایران شرق گیلان ، چاف. اینجا فوتبال است تماشاگران عاشق و چیزهای دیگر …همه در یک قاب
فوتبال سرگرمی سالانه این جماعت عاشق است از هرقشری ، کاسب بازار تا فرهنگی و دانش آموز و معلم و زن ومرد ، کوچک و بزرگ .. فوتبال چاف هر سن وسالی را به تماشا دعوت می کند؛ حتی خردسال شش ماهه که تا دقیقه پنج تاب با چشمی بهت زده شاهد فریاد وصد ا ی جمعیت است و بعد دراغوش مادر بخواب می رود .
حتما خواب فوتبال ! فوتبال عشق کودک و نوجوان این روستاست او بزرگ وبزرگتر می شود و با این هیجان با تیم محبوب خود ابراز احساسات می کند.
پشت دیوار فنس
سکوها پر می شوند اینجا پشت دیوارفنس داستان ادامه دارد.
اینان برای برد می آیند ، و یک گل کافی ست ، چون در بازی پیش تیم حرف یک گل زده و این شادی مربیان و کادر تیم ..و این بازی….
امروز میدان تلافی ست. بازی یکسان دو تیم اما با این تشویقها لحظاتی بعد ورق برمی گردد …و ضد حمله های مداوم همه را غافلگیر می کنند .وضعیت حساس ست و ناظرین نگران …از سکو تا نیمکت…
اینان برای برد آمده اند اما گاهی باد به سمت دلخواه نمی وزد..و تیم حریف با چند نیروی تازه وارد میدان شده و بردن این بازی از نان شب واجب تر است و آنسوی ماجرا آنان نیز با همین قصد با فریاد هرچه تمام تر ورزشگاه را به لرزه انداخته اند ما گل میخوایم یالا…
نهال فوتبال را محمدعلی حقانی فر معلم سپاهی دانش در دبستان تازه تاسیس چاف با خود به این روستا آورد (سال 1342)
وقتی نفر دوم پیشکسوت (70ساله ) در مستند بیان می کند :« ما نمی دانستیم آفساید چی هست ! ..»
تیم چند نفره بعدها در دهه 60 ابتدا نام« پیام انقلاب» را برمیگزیند و سپس به پیام چاف لقب می گیرد, تغییر نام می دهد و طی سه دهه چنان پیش رفت که 8 نفراز بازیکنان منتخب شرق گیلان از همین تیم پیام چاف تشکل می دهند.
تماشاگران چاف هربار همراه تیم می آیند تا جام را با خود ببرند. آنان حتی اگر ببازند,جام با خود دارند,جامشان فوتبال است! در قلبشان.
زمین خاکی وگل آلود روستای دهه 40 و زمین خاکی ومزارع وکوچه پس کوچه ها تا اکنون ….
اینجا روستای چاف است که دردهه هشتاد در تقسیمات کشوری به چاف وچمخاله نام گرفته است. اینجا چاف است، فوتبال هست … نه فوتبال معمولی، مردمانی با عشق فوتبال یا بقول مرد پیشکسوت فوتبال چاف اینجا «برزیل کوچک» است.
اینان جام را به خانه اگر نبرند اما جامشان فوتبال است ، اینجا درقلبشان .
مستند روزی روزگاری فوتبال چاف / محقق و کارگردان : علی مرادی / تولید 139